نظرات شما عزیزان:
marry 

ساعت23:48---11 تير 1393
عاقد دوباره گفت:وکیلم ؟پدر نبود
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند:رفته گل....نه،گلی گم...دلش شکست
یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری،عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر،مقابل آیینه شمعدان
آن روز دور سفره جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت:وکیلم؟دلش شکست
یعنی ب قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت:با اجازه بابا بله،بله..
مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود
پاسخ:واقعا بسیار زیبا
ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
گفتند:رفته گل....نه،گلی گم...دلش شکست
یعنی که از اجازه ی بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری،عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر،مقابل آیینه شمعدان
آن روز دور سفره جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت:وکیلم؟دلش شکست
یعنی ب قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت:با اجازه بابا بله،بله..
مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود
پاسخ:واقعا بسیار زیبا
آخی .gif)
.gif)
برچسب ها :